کد مطلب:33652 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:104

تناسب مرگ آدمیان با نحوه ی زندگی شان











مردم بر حسب نوعی كه زندگی می كنند، با مرگ و یاد مرگ نسبتهای متفاوتی می یابند. غزالی در كتاب «ذكر الموت» از احیاء العلوم نوشته است كه مردم بر سه گونه اند و به همین دلیل با مساله ی مرگ نیز سه گونه مواجهه دارند: دسته ی اول كسانی هستند كه شیرین زندگی می كنند، اهل لهو و غفلت اند، از زندگی مرفهی برخوردارند و دلشان از حب دنیا مالامال است. به حیات این جهانی رضایت داده اند و از آن اشباع گردیده اند. لذا وراء آن را نمی طلبند. به تعبیر قرآن:

رضوا بالحیوه الدنیا و اطمانوا بها (یونس، 7)

[صفحه 226]

به این عالم تكیه داده اند و دل خوشند و خیال دل بركندن نیز ندارند. این افراد یا از مرگ یاد نمی كنند، یا اگر هم یاد كنند از در رسیدن آن متاسفند. چرا كه این زندگانی شیرین را از آنها خواهد ستاند. به تعبیر مولوی:


هر كه شیرین می زید او تلخ مرد
هر كه او تن را پرستد جان نبرد


(مثنوی، دفتر اول، بیت 2302)

آن گونه شیرین زیستن، این تلخی تصور مرگ را نیز به دنبال دارد.

دسته ی دوم تائبان هستند یعنی آدمیانی كه اهل توبه اند. اینان اگر چه همه ی عمرشان به نیكوكاری سپری نمی شود، اما از بد كاری های خود در ندامت اند و مایلند كه زندگانی بهتری را پیشه كنند- ولی توانایی آن را ندارند. این افراد هنگامی كه به یاد مرگ می افتند، با ندامت از آن یاد می كنند. خائفند كه مبادا هنگام مرگ، تدارك مافات نكرده باشند. نگران هستند كه مبادا روزگار به ناگاه باب عمل را به رویشان ببندد- در حالی كه از بی عملی و بد عملی برای خود زیانهای بسیار پدید آورده اند.

دسته ی سوم، عارفان هستند. اینان در این عالم با خدای خود زندگی عاشقانه ای را سپری كرده اند. مرگ برای شان وعده ی ملاقات است. دلشان برای آن هنگامی می تپد كه از این زندان رهایی می یابند. به تعبیر مولوی اینان در پی آن هستند كه تیشه ای برگیرند و این زندان را سوراخ كنند و از آن بگریزند تا به محبوبی ملحق شوند كه عمری به یادآو و در فراق او می زیسته اند. مرگ برای اینان، به تعبیر امیرالمومنین، بالاترین تحفه ای است كه بدیشان داده می شود:

افضل تحفه المومن الموت (غرر الحكم)


صفحه 226.